صدات زدم رفتي چرا؟گفتم بمون تورو خدا
نبودنت چه سخته نيستي دستاتو بگيرم
توي هر نگاه به عكست روزي صد دفعه ميميرم
چوبشو خوردم آخرش ديدي چي اومد به سرم
تو جاده هاي بي كسي يه عمر كه دربدرم
تو با بي وفايي آخر به جداييمون رسيدي
مگه تو نگاه من رو قبل رفتنت نديدي؟
رفتي تو بي اعتنا تنها شدم اي بي وفا
حالا دیگه تنهايي همراه منه
تنها چيزي كه مي مونه ناله و آه منه
ناله ي اين دلمو هديه كردم به بي كسي
نظرات شما عزیزان:
راه که می روم برمیگردم پشت سرم را نگاه میکنم..... دیوانه نیستم.... خنجر از پشت خورده ام.
محکومیم به زندگی
salam mer30 sar zadi matlabet ghashang bod
برچسبها: اشعار عاشقانهدست نوشته هااشعار غمناک
شنبه 23 مهر 1390| |
|
15:15 |عاشق تنها❊ ❋ ╰☆╮ ✡ ❂ -‘๑’-❊ ❋ ╰☆╮ ✡ ❂ -‘๑’-❊ ❋ ╰☆╮ ✡ ❂ -‘๑’-
ϰ-†нêmê§ |